تعریف تابع 1
یک تابع f از مجموعه ی A به مجموعه ی B ، قانونی است که به هر عضو x در مجموعه ی A دقیقاً یک عنصر y از مجموعه ی B را نسبت دهد . مجموعه ی A دامنه ی تابع f و مجموعه ی B، برد تابع f نامیده می شود. | ||||
تابع را معمولاً با نماد نمایش می دهند که f نام تابع است. | ||||
اگر باشد ، در این صورت x متغیر مستق و y متغیر وابسته است. | ||||
دامنه ی یک تابع ، مجموعه ی مقدارهایی است که یک متغیر مستقل می تواند داشته باشد . برد یک تابع ، مجموعه ی مقادیری است که یک متغیر وابسته می تواند داشته باشد. | ||||
ضابطه ی یک تابع رابطه ای است بین y,x که معمولاً به صورت (y=f(x آن را نمایش می دهند. مقدار تابع در برابر است با . پس برای بدست آوردن آن کافی است که در ضابطه های تابع به جای x، قرار دهیم. | ||||
تعریف تابع از طریق زوج مرتب: مجموعه ای از زوج مرتب ها را تابع گویند که در آن هیچ دو زوج مرتبی مؤلفه های اول یکسان نداشته باشند و اگر دو زوج، مؤلفه های اول یکسان داشته باشند، مؤلفه های دوم آنها نیز باید یکسان باشد. | ||||
تشخیص یک تابع از روی نمودار آن: از نظر نموداری به رابطه ای تابع گفته می شود که در آن هر خطی موازی محور y ها رسم شود، نمودار را در بیش از یک نقطه قطع نکند. |
ضابطه تابع
منظور از تعیین دامنه ی یک تایع پیدا کردن مقادیری است که x می تواند اختیار کند. برای این محدودیت هایی که شامل x می شود یا به عبارت دیگر مقادیری که x مجاز نیست آن ها را اختیار کند را شناسایی کرده و آن ها را از مجموعه اعداد حقیقی حذف می کنیم. این محدودیت ها بسته به نوع تابع متفاوت است. بدین منظور برای راحتی کار توابع را دسته بندی کرده و سپس مقادیر مجاز و غیر مجاز برای x را معرفی می کنیم. |
الف ) توابع چند جمله ای: |
این توابع که عموماً یک کثیر الجمله هستند، چون هیچ محدودیتی شامل x نمی شود، دارای دامنه ای برابر با اعداد حقیقی هستند. |
ب ) توابع کسری: |
این توابع از تقسیم دو چند جمله ای بر هم یا از تقیسم یک عدد بر یک چند جمله ای حاصل می شوند. |
برای تعیین دامنه ی این توابع چون مخرج کسر باید مخالف صفر باشد، مقادیری از x که به ازای آنها مخرج کسر برابر صفر می شود را از اعداد حقیقی حذف می کنیم. |
برای مثال در تابع مقادیر را نمی تواند اختیار کند، چون به ازای آن ها مخرج کسر صفر می شود، در نتیجه دامنه ی تابع برابر است با: |
نکته: |
هرگاه تابع کسری از تقسیم دو چند جمله ای بر هم حاصل شده بود، ابتدا باید تا حد امکان صورت و مخرج را با هم ساده کرد و سپس دامنه را تعیین کنیم. |
برای مثال در تابع ابتدا به نظر می رسد که x مقادیر 2− و 1+ را نمی تواند اختیار کند، ولی پس از ساده کردن تابع به فرم درمی آید و داریم: |
پ ) توابع شامل قدر مطلق و جزء صحیح: |
برای تعیین دامنه ی این گونه توابع باید این نکته را بدانیم که قدر مطلق و جزء صحیح هیچ گونه محدودیتی برای x به وجود نمی آورند. یعنی دامنه ی توابع همان دامنه ی تابع (y = f(x است. |
نکته: |
هر گاه این گونه توابع با توابع دیگر ترکیب شدند باید بدانیم که دامنه ی تابع تغییر پیدا کرده است لذا برای تعیین دامنه از خواص این توایع و محدودیت تایع دیگری استفاده می کنیم. |
به طور مثال برای تعیین دامنه ی تابع این گونه عمل می کنیم: |
ت ) توابع رادیکالی: |
تابع یک تابع رادیکالی است که در آن، u عبارت زیر رادیکال و فرجه ی رادیکال نام دارد. برای تعیین دامنه ی این توابع: |
1 ) اگر عددی فرد بود: آن گاه دامنه ی تایع همان دامنه ی عبارت زیر رادیکال خواهد بود |
2 ) اگر زوج بود: برای معنی دار بودن رادیکال باید عبارت زیر رادیکال بزرگ تر یا مساوی صفر باشد. |
مثال: |
ج ) توابع مثلثاتی: |
در توابع مثلثاتی به فرم y = Sin u و y = Cos u که در آن u تابعی بر حسب x است دامنه ی تابع برابر است با دامنه ی تابع (u (x . |
ولی در توابع مثلثاتی به فرم y = tan u و y = Cot u، ابتدا تابع را به فرم Sin و Cos تبدیل کرده و سپس مانند توابع کسری عمل می کنیم. |
به طور مثال: |
د ) توابع لگاریتمی: |
این توابع به فرم هستند، که در آن (u(x و (v(x توابعی از x هستند. |
در تعریف لگاریتم برای معنی دار بودن این عملگر 3 شرط مطرح می شود که عبارتند از: |
ملاحظه می شود که این سه شرط به نوعی محدودیت هایی برای x هستند. در نتیجه برای تعیین دامنه ی این توابع این 3 شرط را اعمال می کنیم. به مثال زیر توجه کنید: |
ه ) توابع شامل آرک: |
در توابع آرکی به فرم Arc Sin u و Arc Cos u که u تابعی از x است با توجه به این که همواره هستند، برای تعیین دامنه ی این توابع شرط زیرا اعمال می کنیم: |
اما در توابع آرکی به فرم Arc tan u و Arc Cot u، با توجه به این که tan u و Cot u تمام مقادیر اعداد حقیقی را اختیار می کنن، در نتیجه فقط تابع (u(x می تواند محدودیتی برای x ایجاد کند، بنابراین دامنه ی این توابع برابر است با همان دامنه ی (u(x. |
نکته: |
در تمام توابعی که در بالا معرفی شد، هرگاه برای x چندین ناحیه مجاز به دست آمد، دامنه ی نهایی تابع برابر است با اشتراک آن چند محدوده. |
توابع مثلثاتی
گوییم تابع f متناوب با دوره ی تناوب است هرگاه برای هر x در دامنه ی f ، نیز در دامنه ی fبوده و |
دوره ی تناوب چند تابع معروف : |
نقاط بحرانی تابع
1ـ نقاط بحرانی: در تابعی با دامنه [a,b] نقاطی از بازه (a,b) که مشتق در آن نقاط صفر باشد و یا وجود نداشته باشد (تابع پیوسته نباشد، مشتق بینهایت باشد، مشتق چپ و راست برابر نباشد) را نقاط بحرانی تابع f گویند. |
2-اکسترمم نسبی: تابع f را در ماکزیمم نسبی گویند هرگاه اولاً ، ثانیاً تابع در همسایگی موجود باشد و ثالثاً عرض آن از نقاط در همسایگی، بزرگتر یا مساوی باشد. |
تابع f را در مینیمم نسبی گویند هرگاه اولاً ، ثانیاً تابع در همسایگی موجود باشد و ثالثاً عرض آن از نقاط در همسایگی، کوچکتر یا مساوی باشد. |
نکته 1: هر نقطه تابع ثابت میتواند هم ماکزیمم و هم مینیمم نسبی باشد. |
نکته 2: نقاط ابتدا و انتهای بازه بسته اکسترمم نسبی هستند. |
نکته 3: لزومی ندارد که نقاط اکسترمم نسبی خود پیوسته و یا مشتقپذیر باشند. |
3ـ اکسترمم مطلق: اگر تابع f با قلمرو [a,b] مفروض باشد، f در بازه [a,b] در ماکزیمم مطلق است. اگر عرض آن از تمام نقاط این بازه بزرگتر باشد و مینیمم نسبی است هرگاه عرض آن از تمام نقاط بازه کمتر باشد. |
نکته 1: یک تابع در یک بازه ممکن است دارای چندین اکسترمم نسبی باشد ولی ماکزیمم مطلق و مینیمم مطلق آن در صورت وجود منحصر به فرد است. |
نکته 2: نقطه اکسترمم نسبی میتواند نقطه اکسترمم مطلق نیز باشد. |
نکته 3: اگر تابع f در نقطه دارای اکسترمم نسبی باشد و موجود باشد آنگاه است و این بدین معناست که اگر تابع f در نقطه اکسترمم مشتقپذیر بود حتماً خطوط مماس بر نقطه اکسترمم موازی محور xهاست. |
نکته 4: نقاط اکسترمم هر تابع نقاط بحرانی تابع نیز هستند. |
نکته 5 نقاط ابتدا و انتهای بازه [a,b] نقاط بحرانی نیستند. |
نکته 6: در توابع اکیداً صعودی یا اکیداً نزولی پیوسته، ماکزیمم و مینیمم مطلق در نقاط ابتدا و انتهای بازه خواهد بود. |
در مسایل برای تعیین اکسترممهای تابع ابتدا از تابع مشتق گرفته و نقاط بحرانی را مییابیم، سپس مقادیر تابع را در نقاط بحرانی و همچنین در نقاط ابتدا و انتهای بازه بدست میآوریم. هر کدام بیشترین مقدار را داشت ماکزیمم مطلق و هر کدام کمترین مقدار را داشت مینیمم مطلق خواهد بود. |
با توجه به توضیحات بالا و شکل مقابل تابع در نقطه x=0 دارای ماکزیمم نسبی و در نقاط دارای مینیمم نسبی است. |